ریاضیات شرعی روزه،تمرین کسب تقواست...
ریاضت شرعی روزه، تمرین کسب تقواست
رهبر فرزانه انقلاب در سخنانی دیگری که در خطبه های نماز جمعه تهران در روز هجدهم رمضان 1429 بیان کردند، فرمودند: جوان های ما، ریاضت شرعی روزه را در دوران جوانی تجربه می کنند؛ این گرسنگی کشیدن، چشم بستن از لذائذ و کم رغبتی به محرّمات در فرصت یک ماهه خیلی چیز ارزشمندی برای مردم، به خصوص برای جوان هاست؛ و این تمرین کسب تقواست از دوران نوجوانی، که از آغاز بلوغ در دختر یا پسر به وجود می آید. به همه ی جوان ها، به خصوص به این سال اولی ها تبریک عرض می کنیم.
بحمدالله فضای جامعه ما فضای معنوی است و این فضای معنوی در ماه رمضان در جهت معنویت اشتداد پیدا می کند؛ عادات خوب به تدریج در بین مردم رواج پیدا می کند؛ این کمک هایی که به مستمندان می شود هفته احسان و نیکوکاری یا این افطاری هایی که در شهرهای مختلف انسان می شنود که افراد خیّر در مساجد، در معابر عمومی جمع می شوند، افطاری فراهم می کنند، مردم افطار می کنند، کارهای بسیار خوبی است؛ مایه صفا و صمیمیت و نزدیکی و در واقع حق ماه رمضان را ادا کردن است، که یکی از حقوق ماه رمضان، همین نیکی به برادران، همراهی با نزدیکان، با برادران مسلمان و کمک به یکدیگر است.
اینها چیزهای بسیار خوبی است، از سابق هم معمول و مرسوم بود، امروز بیشتر است؛ مجالس موعظه، مجالس دعا، مجالس قرآن، عادات خوبی است؛ روز به روز بایستی اینها را ترویج کرد و عمق داد؛ مغز داد. صورتِ جلسه کافی نیست، بایستی از جلسه ی دعا، از جلسه ی موعظه، از جلسه ی قرآن بهره برداری کرد؛ هر کدام از ما سعی کنیم سهمی بگیریم.
منبع:گروه فرهنگی قرآن وعترت_کدخبر:۶۰۹۹۲۱۱_ بیانات مقام معظم رهبری_تاریخ انتشار: ۰۳ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۱:۳۶
قطعه ای ازبهشت...
رمضان از جمله ایامی است که با ورود به آن، حالتی روحانی و معنوی بر جامعه حکمفرما می شود. این معنویت به اندازه ای است که مقام معظم رهبری از آن به عنوان «قطعه ای از بهشت» یاد می کند.
ایشان در دیدار روحانیان و مبلغان اعزامی به مناسبت فرارسیدن ماه مبارک رمضان سال 1372 فرمودند: ماه رمضان در هر سال، قطعه ای از بهشت است که خدا در جهنم سوزان دنیای مادی ما، آن را وارد می کند و به ما فرصت می دهد که خودمان را بر سر این سفره الهی در این ماه، وارد بهشت کنیم.
بعضی همان سی روز را وارد بهشت می شوند. بعضی به برکت آن سی روز، همه سال را و بعضی همه عمر را. بعضی هم از کنار آن، غافل عبور می کنند که مایه تأسف و خسران است. حالا برای خودشان که هیچ، هر کس که ببیند این موجود انسانی، با این همه استعداد و توانایی عروج و تکامل، از چنین سفره با عظمتی استفاده نکند، حق دارد که متأسف شود. این ماه رمضان است. ماه ضیافت الله است. ماه لیلة القدر است.
* ماه رمضان تالار ضیافت الهی است
رهبر معظم انقلاب در سخنان دیگری در جمع کارکنان وزارت اطلاعات در سال 1383، ضمن بزرگداشت ماه شعبان المعظم، این ماه را دالان و دهلیز ماه رمضان عنوان کردند و فرمودند: ماه رمضان تالار ضیافت الهی است؛ یک تالار عظیم که اگر کسی وارد آن تالار شد و به خود فرصت داد و همت کرد که از آنچه در آن جا خدای متعال آماده کرده، به خودش بهره ای برساند، بهره ی فراوانی خواهد برد که آن بهره در ماه شوال و ماه های دیگرِ سال نیست؛ فقط مخصوص ماه رمضان است.
برای این که انسان بتواند وقتی وارد این تالار شد، چشمش باز باشد، غافل نشود، دچار گیجی و گولی نشود که سرش را بیندازد پایین و از این در وارد شود و از آن در بیرون برود؛ نگاهی به دوروبر کند و استفاده یی ببرد و برای این که این آمادگی در من و شما پیدا شود، این ماه رجب و شعبان را قرار داده اند.
منبع: باشگاه خبرنگاری جوانان
تاریخ انتشار: ۰۳ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۱:۳۶
کد خبر: ۶۰۹۹۲۱۱
مقام معظم رهبري به ديدارامام زمان نائل آمد!...
متن دقیق سخنان آیت الله احدی، بدون هرگونه تغییری بدین شرح است:
مطلبي را به شما عرض مي کنم شايد نشنيده باشيد. جناب آقاي صديقي شب فاطميه روي منبر در بيت ايشان (بيت رهبري) که آقاي رييس جمهور نشسته بود، آقاي هاشمي بود، سران مملکتي بودند، قوه قضاييه، همه بودند. آقاي صديقي روي منبر اين مطلب را گفت و آن را نتوانست تمام کند. همين که خواست تمام کند فرياد گريه جمعيت و حضار بلند شد.
ديدند اين جمعيت بسوي آقا دارند حمله مي کنند که به عنوان تبرک به ايشان دست بزنند. آقا را بردند و ديگر نتوانستند جمعيت را اداره کنند و آن مطلب اين بود: من همه ساله مکه که مي رفتم قبل از رفتن به مکه به محضر آيت الله بهاءالديني مي رسيدم و توصيه مي خواستم از ايشان. ايشان به من توصيه هايي مي کرد و من اين توصيه ها را در سفر مکه عمل مي کردم. بعد هم که داشتم مي آمدم، يک عمامه اي يا چيزي را براي ايشان هديه مي خريدم.
اين دفعه که رفتم محضر ايشان (حضرت آیت الله بهاء الدینی) اين مطلب را فرمودند: شما وقتي که مي رويد مسجدالنبي از قسمت جنوب شرقي مسجد، از آن قسمت هفت قدم ميايد به جلو و قسمت بعدي را هم گفت که من نمي توانم دقيق به شما بگويم. به خاطر اينکه ايشان اين را به وديعت پيش من گذاشت. آن وقت از دو طرف به من دستور داد.
وقتي که قدم زدي آمدي جلو رسيدي به آنجا، آنجا بنشين و اين ذکر سبعه را بگو. اين ذکر را که گفتي انشاءالله به حوائجت خواهي رسيد.
ذکر سبعه عجيب است، علامه حسن زاده آملي بعد از نماز صبح تا طلوع آفتاب اذکار سبعه را دارد که اينها را از آسيد علي آقا قاضي گرفتند. ذکر سبعه واقعاً يک ذکريست که معجزه ميکند در نفس انسان عجيب معجزه مي کند.
آقاي صديقي مي گويد، عرض کردم: آقاي بهاءالديني چه وجهي دارد که من بايد آنجا بنشينم و اين اذکار سبعه را بگويم. چه وجهي دارد هفت قدم از آنجا قدم بزنم.
حالا همه دارند مثل شما گوش مي دهند همه دارند دقت مي کنند آقاي صديقي چه مي خواهد بگويد.
گفت: وجهش اين است که دارم به شما مي گويم فقط پيش شما بماند.
وقتي که حضرت زهرا سلام الله عليها آمد براي دفاع از علي ابن ابيطالب عليه السلام بدنش خون آلود بود وقتي که آمد که داخل مسجد وارد نشد وقتي که برگشت ديگر توان از او رفت ديگر به گونه اي شد که مي خواست ادامه راه را بدهد نتوانست، آنجا نشست و فکر مي کنم که آن مکان به خون فاطمه سلام الله عليها رسيده است. آنجا حاجتتان را بخواهيد.
فرياد گريه جمعيت بلند شد ..
بعد آقاي بهاء الديني مي گويد: اين کار را انجام بده.
ايشان مي گويد: من رفتم اينکار را انجام دادم حالا تو نگو آقاي بهاء الديني خودش هم نظر دارد، نيت دارد، يا حاجتي دارد. چون خودش مشرف نمي شود.
حالا جالب اين است که حضار دارند به آقاي صديقي توجه مي کنند از اعيان شخصيتي مملکت، و هم آقاياني که شرکت کننده بودند، ايشان هم با ضرس قاطع دارد مطلب را مي گويد.
گفت: من رفتم مدينه همين کار را انجام دادم، بعد از اين رفتم مکه ديدم از بلند گو صدا مي زنند: آقاي صديقي دوباره بروند مدينه. من دوباره رفتم مدينه، چند روزي مدينه ماندم، وقتي برگشتم به ايران يک عمامه اي خريده بودم رفتم محضر حاج آقا، رسيدم، تا سلام عليک کردم بدون اينکه حرفي بزنم.
حاج آقا بهاء الديني فرمودند: ميداني ثمره ذکر امسال چه بود؟
گفتم: نه
گفت: نمي داني ثمره ذکر امسال چه بود، نگرفتي؟
گفتم: نه
فرمود: امسال ثمره ذکر شما يکي اين بود که شما دو بار آمديد مدينه
گفتم شما مطلعيد من دو بار امسال آمدم مدينه.
گفت: بله آنجائي که نشسته بوديد ذکر مي گفتيد در آنجا با تو بودم.
اين نوارش دربيت آقا هست، دم در که مي فروشند، نوار سه سال قبل فاطميه
بعد برگشت و گفت:
ثمره دوم اينجا بود:
که تا گفت مجلس به هم پاشيد اينقدر مردم به خودشان زدند و گريه کردند که آقا تشريف بردند؛ ديدند که ديگر نمي شود جمعيت را اداره کرد.
فرمودند: ثمره دوم اين بود که آن نيتي که من مي خواستم، به آن نيت رسيدم، و آن اين بود که امسال مقام معظم رهبري به ديدارامام زمان نائل آمد.
منبع:فایل صوتی سخنرانی آیت الله احدی
تبديل از فايل صوتي به متن توسط آقاي کامراني.
(گفتنی است فایل صوتی سخنرانی آیت الله احدی موجود است)
سه صفت برجسته از ابعاد وجودی اباعبداللَّه (ع)از دیدگاه رهبری...
سه صفت برجسته از ابعاد وجودی اباعبداللَّه علیهالسّلام
برجستگى وجود اباعبداللَّه علیهالسّلام داراى ابعاد است که هر کدام از این ابعاد هم بحث و توضیح و تبیین فراوانى به دنبال دارد؛ ولى اگر دو، سه صفت برجسته را در میان همهى این برجستگیها اسم بیاوریم، یکى از آنها «اخلاص» است؛ یعنى رعایت کردن وظیفهى خدایى و دخالت ندادن منافع شخصى و گروهى و انگیزههاى مادّى در کار. صفت برجستهى دیگر «اعتماد به خدا»ست. ظواهر حکم مىکرد که این شعله در صحراى کربلا خاموش خواهد شد. چطور این را «فرزدقِ» شاعر مىدید؛ اما امام حسین علیهالسّلام نمىدید؟! نصیحت کنندگانى که از کوفه مىآمدند، مىدیدند؛ اما حسینبنعلى علیهالسّلام که عین اللَّه بود، نمىدید و نمىفهمید؟! ظواهر همین بود؛ ولى اعتماد به خدا حکم مىکرد که علىرغم این ظواهر، یقین کند که حرف حق و سخن درست او غالب خواهد شد. اصل قضیه هم این است که نیّت و هدف انسان تحقّق پیدا کند. اگر هدف تحقّق پیدا کرد، براى انسانِ با اخلاص، شخصِ خود او که مهم نیست.
یکى از بزرگان اهل سلوک و معرفت را دیدم در نامهاى نوشته است که اگر فرض کنیم – به فرض محال – همهى کارهایى که نبىّمکرّم اسلام صلّىاللَّهعلیهوآلهوسلّم انجام داد و هدفِ او بود که آنها را انجام دهد، انجام مىگرفت، منتها به نام یک کس دیگر، آیا در آن صورت پیامبر اسلام ناراضى بود؟ آیا مىگفت که چون به نام دیگرى است، نخواهم کرد؟ آیا اینگونه بود؟ یا نه؛ هدف این است که آن کارها انجام گیرد؛ به نام چه کسى انجام گیرد، مهم نیست. پس، هدف مهمّ است. «شخص» و «من» و «خود» براى انسانِ با اخلاص اهمیتى ندارد. اخلاص را دارد، اعتماد به خدا را هم دارد. مىداند که خداى متعال حتماً این هدف را غالب خواهد کرد؛ چون فرموده است: «و انّ جندنا لهم الغالبون» خیلى از این جنودى که غالبند، در میدان جهاد به خاک شهادت مىافتند و از بین مىروند؛ لیکن فرموده است: «و انّ جندنا لهم الغالبون»؛ درعینحال غلبه با آنهاست.
خصوصیت سوم، شناختن «موقع» است. امام حسین علیهالسّلام در فهم «موقع» اشتباه نکرد. در قبل از حادثهى کربلا، دهسال امامت و مسؤولیت با او بود. آن حضرت در مدینه مشغول کارهاى دیگرى بود و کار کربلایى نمىکرد؛ اما به مجرّد اینکه فرصت به او اجازه داد که آن کار مهم را انجام دهد، فرصت را شناخت و آن را چسبید؛ موقع را شناخت و آن را از دست نداد. این سه خصوصیت، تعیین کننده است. در تمام ادوار نیز همینطور است؛ در انقلاب نیز همینگونه بود. امام ما هم که مىبینید اینقدر خداى متعال او را به مقام رفیع رساند – و رفعناه مکانا علیّا- و علىرغم همهى عوامل در سرتاسر دنیاى مادّیت و استکبار که مىخواستند او را محو کنند، به فراموشى دهند و کوچک کنند، او را حفظ و بزرگ کرد و ماندگار و جاودان نمود، علّت همین بود که این سه خصوصیت را داشت: اوّلاً با اخلاص بود و براى خود چیزى نمىخواست؛ ثانیاً به خداى خود اعتماد داشت و مىدانست که کار و هدف، تحقّق پیدا خواهد کرد – به بندگان خدا هم اعتماد داشت – ثالثاً زمان و «موقع» را از دست نداد. در لحظهى لازم، اقدام لازم، صحبت لازم، اشارهى لازم و حرکت لازم را کرد.
منبع:بیانات مقام معظم رهبری در دیدار گروه کثیرى از پاسداران و بسیجیان به مناسبت میلاد امام حسین(ع) و روز پاسدار ۰۲/۰۹/۱۳۷۷
معنویت امام حسین(ع) دردیدگاه مقام معظم رهبری!...
معنویت امام حسین علیه السلام
شخصیت درخشان و بزرگوار امام حسین علیهالسّلام دو وجهه دارد: یک وجهه، همان وجههى جهاد و شهادت و توفانى است که در تاریخ به راه انداخته و همچنان هم این توفان با همهى برکاتى که دارد، برپا خواهد بود؛ که شما با آن آشنا هستید. یک بعد دیگر، بعد معنوى و عرفانى است که بخصوص در دعاى عرفه به شکل عجیبى نمایان است. ما مثل دعاى عرفه کمتر دعایى را داریم که سوز و گداز و نظم عجیب و توسّل به ذیل عنایت حضرت حق متعال بر فانى دیدن خود در مقابل ذات مقدّس ربوبى در آن باشد؛ دعاى خیلى عجیبى است.
دعاى دیگرى مربوط به روز عرفه در صحیفهى سجادیه هست، که از فرزند این بزرگوار است. من یک وقت این دو دعا را با هم مقایسه مىکردم؛ اوّل دعاى امام حسین را مىخواندم، بعد دعاى صحیفهى سجّادیه را. مکرّر به نظر من این طور رسیده است که دعاى حضرت سجّاد، مثل شرح دعاى عرفه است. آن، متن است؛ این، شرح است. آن، اصل است؛ این، فرع است. دعاى عرفه، دعاى عجیبى است. شما عین همین روحیه را در خطابى که حضرت در مجمع بزرگان زمان خود – بزرگان اسلام و بازماندگان تابعین و امثال اینها – در منى ایراد کردند، مشاهده مىکنید. ظاهراً هم متعلّق به همان سال آخر یا سال دیگرى است – من الان درست در ذهنم نیست – که آن هم در تاریخ و در کتب حدیث ثبت است.
به قضیهى عاشورا و کربلا برمىگردیم. مىبینیم اینجا هم با اینکه میدان حماسه و جنگ است، اما از لحظهى اوّل تا لحظهى آخرى که نقل شده است که حضرت صورت مبارکش را روى خاکهاى گرم کربلا گذاشت و عرض کرد: «الهى رضاً بقضائک و تسلیماً لأمرک»، با ذکر و تضرع و یاد و توسّل همراه است. از وقت خروج از مکه که فرمود: «من کان فینا باذلاً مهجته موطناً على لقاءاللَّه نفسه فلیرحل معنا»، با دعا و توسل و وعدهى لقاى الهى و همان روحیهى دعاى عرفه شروع مىشود، تا گودال قتلگاه و «رضاً بقضائکِ» لحظهى آخر. یعنى خود ماجراى عاشورا هم یک ماجراى عرفانى است. جنگ است، کشتن و کشته شدن است، حماسه است – و حماسههاى عاشورا، فصل فوقالعاده درخشانى است – اما وقتى شما به بافت اصلى این حادثهى حماسى نگاه مىکنید، مىبینید که عرفان هست، معنویّت هست، تضرّع و روح دعاى عرفه هست. پس، آن وجه دیگر شخصیت امام حسین علیهالسّلام هم باید به عظمت این وجه جهاد و شهادت و با همان اوج و عروج، مورد توجه قرار گیرد. …
منبع:بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با گروه کثیرى از پاسداران سپاه پاسداران انقلاب اسلامى به مناسبت روز پاسدار ۱۳/۰۹/۱۳۷۶